1 اردیبهشت 1396
یک روز قبل از اعزام
این پست جنبهی درد دل داره! اگه خاطره میخواین، از پست بعد شروع به خوندن کنین!
وقتی اسم سربازی میاد، همه فقط به این فکر میکنن که ای وای! قراره 2 سال حمالی کنیم و هیچی به هیچی! تا حدودی هم درست میگن. خیلی زور داره که لیسانس بگیری، کلی دورهی فنی رو بگذرونی، 3 سال توی رشتهی تخصصیت کار کنی (البته تخصص من ربطی به رشتهی دانشگاهیم نداره :D )، همهی چوبخوریهاش رو از سر بگذرونی و تازه به یه سود درست و حسابی رسیده باشی، اما حالا بخوای بری برای یه شخص بیسواد یا کمسواد (البته سوادش مهم نیست. کاشکی شعور وجود داشت، سواد پیشکش.) پا بکوبی و توی صف نون وایسی و ...
اما من به این دید نمیرم جلو. میخوام اینطور فکر کنم که از این دو سال شاید بتونم برای رشد و ارتقای شخصیتم استفاده کنم. بهتر نیست؟ :) هنوز هم میشه با خیلی کارها جلوی تخریبهای بزرگ این دوره روی جوونیِ جوونها رو گرفت! مثل یاد گرفتن یه زبان یا مهارت جدید!
امروز جمعهست. یکم اردیبهشت سال نود و شش، روزی که اگه جمعه نبود، فرصت نوشتن این متن هم بهوجود نمیاومد!
میگن پادگان احمدبن موسی خیلی جای بدی نیست. مخصوصاً برای لیسانسهها (البته این رو برای همهجا میگن! فعلاً باید برم تا ببینم واقعاً چهجوریه!). خیلی نگران نیستم. اما درهرصورت دوری از خانواده و کار سختیهای خودش رو داره. مخصوصاً برای من که توی 3-4 سال گذشته همهچیزم رو صرف همین دو تا کردم. اما عوضش میریم مرد میشیم، ها؟ (((((:
این پادگان احمدبن موسی گویا فقط بسیجیها اون هم بسیجیهای تکمیلیدار رو میگیره برای آموزشی! اما ما که نداشتیم هیچی. حالا شانس باهامون یار بوده یا بدشانسی، نمیدونم. احتمال اینکه بعد از آموزشی شهر خودم (شیراز) بیفتم، خیلی کمه. احتمال بندرعباس، بوشهر، جزایر جنوب و غیره و غیره خیلی بیشتر از اونه. اما حداقل آموزشیم با خونه 1 ساعت فاصله داره
البته بعد از آموزشی هم هر شهری که بیفتم، با فرض بر اینکه در شرایط آمادهباش و کوفت و هزاران زهرمار از گونههای مختلف نباشم(!) مجبورم که خونه بگیرم تا بعدازظهرها بتونم به کارم برسم (هر جا که باشم، فقط به یه کامپیوتر احتیاج دارم. اما توی خوابگاه پادگان که نمیشه، میشه؟!)، اما خب، شیراز یه چیز دیگهست. :D
توی پست بعد همهی وسایلی رو که روز اول آموزشی با خودم میبرم، لیست میکنم. شاید به درد آیندگان خورد!
از اینکه این پست رو خوندید، نصفه و نیمه خوندید، فقط یه کم اولش رو خوندید و بعد حوصلهتون سر رفت، اصلاً نخوندید یا این بلاگ رو نمیشناسید که بخواید بخونید(!)، سپاسگزارم :)